به قانون پایستگی انرژی روانی معتقدم. اینطور که کمیت انرژی روانی تغییر نمیکنه ولی کیفیتش تغییر خواهد کرد و حتی میشه تا حدی روی این تغییر کیفیت کنترل داشت و خب انرژی روانی که از نوع خشم داشتم،  تغییر کرد طی این فرصتی که دادم به خودم و تبدیل شد به سوخت برای دنبال کردن اهداف آلترنتیو زندگیم

دیروز رفته بودم برای تعیین سطح زبان (میانگین هر سه چهار ماه دارم تعیین سطح میدم :)) ) تجربه های قبلیم اینطور بود که همچون مار و پله هی میرفتم بالا و با هر تعیین سطح جدید نیش میخوردم و برمیگشتم نقطه‌ی اول  ولی دیروز بلاخره به سطح بالاتری راه یافتم دو تفاوت به ذهنم میاد نسبت به تجربه های قبلی، اولی استاد خیلی خوبی که ترم آخر کلاس زبان جنوبم داشتم که باعث شد خیلی بیشتر صحبت کنیم سرکلاس و دومین دلیل که احتمالا مهم تر هست این بود که ادای آدم های با اعتماد به نفس رو دراوردم! :)

بله در جهانی زندگی میکنیم که از ادا سود بیشتری نصیب آدم میشه .

موضوع دیگه اینروزام میتونه آشناییم با یک انسان باشه که دوست دارم مغزش رو ماچ کنم گاها که احتمالا در حد همون آشنایی و دوستی باقی بمونه چون داره کارهاشو میکنه برای رفتن

 این فشارو همیشه روی خودم حس میکنم که تا این سن نتونستم عمیقا هیجان خاصی نسبت به فردی داشته باشم و باید اعتراف کنم ترسم هست و از طرفی احساس نیاز عجیبی م نمیکنم نسبت به این موضوع مثل هر آدمی با افراد مختلفی آشنا شدم و  اکثرا احساس دافعه ایجاد میکردن،  حتی صحبت کردن و Small Talk (فکر کنم معادل فارسی نداره ) هاشون باعث میشه فکر کنم شاید زیادی ابنرمالم که اذیتم میکنه ولی  آشنایی اتفاقی با میلی  باعث شد که خیلی انگشتم سمت خودم نباشه و این احتمال رو بدم که این مدت تایپم رو پیدا نکرده بودم تا لذتی عایدم شه



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فرم مصاحبه بالینی بر اساس خلاصه روانپزشکی کاپلان شومورته دختران رزبلاگ چسب کاغذ دیواری ویستا سازه امنیت تلفن همراه فلاشینگ کار-گروه صنعتی دنیز گستر بهترین لحظات کنارفرشته عمرم سونیا دانلود فیلم و سریال روز دنیا